کد خبر : 1454
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۲۲:۲۰

روزگار حیرانی

روزگار حیرانی

به قلم عطالله آموزیان ما مردمان شرقی برخلاف غربیان، نسبت به راه ورسم زندگی مردمان دیگر در طول تاریخ طولانی‌مدتمان کمتر کنجکاوی داشته ایم وبیشتر در لاک خودمان بوده ایم، واگر سیر وسفری میکردیم، سفر اغلب عمودی بوده است، از زمین به آسمان واز خاک به افلاک، سیر وگشتی صوفیانه در برابر بیشمار سفرنامه های

به قلم عطالله آموزیان

ما مردمان شرقی برخلاف غربیان، نسبت به راه ورسم زندگی مردمان دیگر در طول تاریخ طولانی‌مدتمان کمتر کنجکاوی داشته ایم وبیشتر در لاک خودمان بوده ایم، واگر سیر وسفری میکردیم، سفر اغلب عمودی بوده است، از زمین به آسمان واز خاک به افلاک، سیر وگشتی صوفیانه در برابر بیشمار سفرنامه های که اروپاییان ازسفرهای خود به قاره های دیگر برجای گذاشته اند، وهزاران نکته در باب زندگی دیگر مردمان درآنها هست، دقتهای فراوان در شیوه زندگی فردی واجتماعی وسیاسی مردمان دیگر در آنها می‌توان یافت، سفرنامه ابن بطوطه مراکشی، و”تحقیق ماللهند ابوریحان بیرونی”
از جمله سفرنامه های انگشت شمار در میان مشرق زمینیان است، کمتر کسی بوده است که از خود اثری در باب پژوهش زندگی در آفاق برجای گذاشته باشد،
شیوه ی نثر نویسی قالبی، قلابی، وپرتکلف وبی روح ما هم شاید مانع دیگری بوده که چشمی دید قالبی خودرا کنار بگذارد به چشم کنجکاوی به چیزی بیگانه وغریب بنگرد، اما در غرب روح اودیسه ای بی باک وخطر گر که بی باکانه به هرگوشه زمین میتاخت، وبا ذهنیتی فاوستی، در همه چیزمی نگریست، حتی پیش ازآنکه دوران استعمار گری اروپا در آسیا شروع شود، پژوهشگران وپویندگانشان، در باره هر گوشه ی این قاره بزرگ بسیاری چیزها گرد آورده وضبط کرده بودند،
باری هنگامی که برخورد ما وغرب از حالت پیشامدی و گهگاهی بدر امد، وپیوسته وپایدار شد، سیر تاریخ غرب، حاصل خودرا بصورت یک نظم سیاسی واجتماعی تازه ببار آورد، و درراه علم وتکنولوژی بسیار پیش تاخته بود،
ما رمز برتری تمدن نوین را در نظم سیاسی واجتماعی آن که بر پایه مفهوم حکومت قانون ودمکراسی بود دانستیم، وهم چنین رویکرد آنان به علوم تجربی ودستاوردهای تکنیکی آن، ولذا آستین بالا زدیم ونمونه هایی از آنرا وارد کردیم،
برای تدریس علوم جدید، و سرانجام با مشروطیت بذر حکومت قانون ودمکراسی را، اما این بذر در خاک ناسازگار ما رشد نکرد، وبر نداد، وجوانه های آن پس ازمدتی خشکید، وبا همه شور شیونی که برخی می‌کنند که استعمار چنین وچنان کرد ونگذاشت، ما به مدارج ترقی برسیم، مانع اصلی راه، فساد وپوسیدگی تاریخی ما بود، در عالم نظر پیوستگی ذاتی وبنیانی، این عوامل را که جدا جدا در تمدن جدید می‌دیدیم، درنمیافتیم، وهنوزهم نمی‌دانیم که چه ارتباطی است میان روی آوردن به علم جدید ونظم اجتماعی وسیاسی بر پایه ی قانون واین هردو از کجا سرچشمه می‌گیرد، ارسطو ۲ هزار سال پیش به انان اموخته بود که جهان بر پایه قانون میگردد،
اما با فلسفه چه نسبتی داشتیم،
چیزی که به این نام در گوشه وکنار برخی مدارس سنتی ما به این عنوان تدریس میشد بیشتر نوعی ورزش ذهنی بود برای گروهی مردمان هوشمند، اصالت وجود واصالت ماهیت نه در چارچوب مستقلیات عقلی که بیشتر در محدوده ایمان بود، وبیرون از متن زندگی اجتماعی، بی تاثیر روی آن، تازه اگر اصحاب تفکر عقلی شانس می‌آوردند ومورد طعن وتکفیر واقع نمی‌شدند،
ما در تاریکی دست به این فیل میسودیم وهریک گمان میکردیم که فیل همان است که خود ما لمس کرده ایم، (۱)
هم چنانکه یکی از مهمترین ویژگی‌های دوران ما پرسش‌های جهان اندیشه همگانی وجهانگسترند، ودر مورد پرسش‌های فکری وفلسفی نمی‌توان مسائل ما ومسائل آنها را از یکدیگر جدا کرد، همانگونه که مدرنیسم وخرد باوری ابتدا از غرب طرح شد ولی بعدها به پرسشی همگانی تبدیل شد، (۲)

به قلم عطاالله آموزیان

ماخذشناسی،:
۱-اشوری، داریوش، ما ومدرنیت، تهران، نشر موسسه فرهنگی، صراط، ۱۳۷۶،صص ۱۵۶-۱۵۳
۲-حقیقت،شاهرخ،گذار از مدرنیته، نیچه، میشل فوکو، فرانسوا لیوتار، دریدا، تهران، نشر، اگه، چ ۷،. ۱۳۸۹،ص ۱۸

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.