دندان لقی که با یک قاچ هندوونه کنده شد.. !!

دندان لقی که با یک قاچ هندوونه کنده شد.. !!

✒️محمد شریفی سالها پیش ،در ایامی که هنوز آپارتمان و آپارتمان نشینی باب نشده بود و همه ی خانه ها ویلایی بودند،در همچو حال و هوایی ،نمی دانم چی شد ؟که دلمان هوای باغ و باغچه کرد؟،توی اون شرجی های برالامان اهواز، خشکی هوا و جنس نمکی و آهکی خاک باغچه ی حیاط نه چندان

دو کلام عرض سلام با استاندار جدید خوزستان و چند حکایت…

دو کلام عرض سلام با استاندار جدید خوزستان و چند حکایت…

محمد شریفی استاندار جدید تا اینجای کار و در همین مدت اندک خوب درخشید، لغو ابلاغ هفده حکم انتصاب دقیقه ی نودی والی سابق و برکناری دو اتوبوس مشاور که از جهیزیه ی والی جوان برایش به ارث باقی گذاشت دست رد زد و خیلی هوشمندانه خانه تکانی کرد، درب خیلی از اتاق ها و

آیا کفگیر طنازی محمد شریفی خورد به ته دیگ؟!

آیا کفگیر طنازی محمد شریفی خورد به ته دیگ؟!

✒️ به قلم: سید مجیدالدین ترکو آبادی الف: پیش درآمد محمد شریفی، طنزپرداز خوب شهرمان یک مدت مثل جلال آل احمد تند و تیز و پشت سرهم ترکتازی جانانه می کرد و از پس مدیران ناکارآمد خوب بر می آمد، و با یک اندر احوالات جانانه چپق خیلی ها را چاق می کرد،اما این اواخر

حکایت عشق گل محمد و گلبانو و لاله های قلندری …؟!!!

حکایت عشق گل محمد و گلبانو و لاله های قلندری …؟!!!

✒️ به قلم محمد شریفی اول حکایتی بگویم ز آب و گل… در دهه پنجاه متولد شدم ، یادم میاد بچه که بودم یک روز مانده به عید نوروز به اتفاق دیگر کودکان همسال آبادی به کوهپایه های اطراف می رفتیم و برای سفره ی عید نوروز گل قلندری می چیدیم ، این گل، لاله

حکایت دو مثقال باران و افتتاح ۳۵۰۰ استخر در اهواز

حکایت دو مثقال باران و افتتاح ۳۵۰۰ استخر در اهواز

✒️ محمد شریفی هنوز تو حال وهوای ۸ آذر و حماسه سازی خداداد عزیزی غزال تیزپای فوتبال و گزارش جواد خیابانی بودم که قطره قطره های باران باترانه از ناودان جاری شد…تا ۹ آذر هم به لیست حماسه آفرینی های بلدیه اهواز و مجمع ۱۳ نفره اصحاب شور شبانه و خواب روزانه اضافه شود. القصه…در

دوکلام حرف نا حساب با فرهیختگان خوزی

دوکلام حرف نا حساب با فرهیختگان خوزی

✒️ محمد شریفی آزرده‌ام،نگرانم دلخسته‌ام از خویش، از دوست،از فرهیخته های به اصطلاح اهل قلم که قلم را اسباب معاش و ترقی و ارتقاء و جاه و جلال کردند …، از سالوس ریا و به قول حافظ از “طبل زیر گلیم” دلم خون شد،کارم به گلایه کشید با دل پر ریشم،در نظرم نوشی در قلب